«علم ناممکن؛ تحلیلی نهادی از جامعه‌شناسی آمریکایی»

نویسندگان: استیون پی.ترنر و جاناتان اچ.ترنر

ترجمه: سیدرضا مرزانی

ناشر: ترجمان علوم انسانی، چاپ اول 1395

255صفحه، 18000 تومان

 

یکی از مباحثی که گویا قرار نیست به این زودی یقه‌ی جامعه‌شناسیِ آمریکایی را رها کند، بحث و جدل بر سر این پرسش است که آیا می‌توان گفت جامعه‌شناسی یک علم است یا خیر؟ درواقع تا سال 1880 جامعه‌شناسی در آمریکا به دلیل رابطه‌ای که با علم‌گراییِ آگوست کنت و هربرت اسپنسر داشت، بیش‌تر بعنوان زیرمجموعه‌ی فعالیت‌های اصلاح‌طلبانه و بشردوستانه در سایه‌ی کلیسا و در جهتِ تربیت و تعلیم مردم و کمک به مشروعیت‌طلبیِ قشرِ کارگر و محروم جامعه فعالیت می‌کرد و شناخته شده بود. پیچیده شدن بحث مورد نظر از زمانی بالا گرفت که دیدگاه‌ها و رویکردهای مختلفی در این رشته سربرآورد و جامعه‌شناسی عملا به حوزه‌های مختلفی تقسیم شد که مسائل دنیایِ جدید و مشکلاتی که به دنبال خود به همراه می‌آورد مانند جنگ جهانی اول و دوم، رویکردها و نگرش های متفاوتی را در بررسی جوامع انسانی پیش روی جامعه شناسان قرار ‌داد.

اما چاره چیست؟ آیا هم‌چنان باید بر سر درستیِ گزاره‌ی "علم جامعه‌شناسی" بحث‌وگفتگو کرد یا زمان آن رسیده تا با راهکارِ مناسب راه‌حلی برای آن اندیشیده شود؟ آیا می‌توان یک منطقه‌ی بی‌طرف و مستقل را برای بررسی چنین پرسشی انتخاب کرد و شک و تردید در این موضوع را برای همیشه از بین برد یا خیر؟ 

اهمیت این پرسش به این اندازه است که "جاناتان اچ.ترنر" استاد دانشگاه کالیفرنیا – که عمده‌ی فعالیت او در زمینه‌ی تحلیل نظریات جامعه‌شناسی است – با همکاری "استیون پارک ترنر" استاد دپارتمان فلسفه دانشگاه فلوریدای جنوبی – که آثار و مقالاتی هم مرتبط با فلسفه‌ی علوم‌اجتماعی منتشر کرده است – اثری مشترک در این زمینه تآلیف کرده‌اند. "علم ناممکن" پژوهشی تاریخی در سیر تحولات جامعه‌شناسی، پیش از شروع جنگ جهانی اول تا دوران طلایی آن، به‌خصوص مابین سال‌های 1956 تا 1980 است؛ دوره‌ی زمانی که بودجه‌های بنیادهای خصوصی‌ای که به جامعه‌ی جامعه‌شناسان تعلق می‌گرفت چیزی بالغ بر 17 برابر افزایش پیدا کرد؛ مبلغی بالغ بر 30 میلیون در سال 1956 که در سال 1980 به 424 میلیون دلار در سال رسید. 

کتاب جزئیات مهمی درباره‌ی عوامل تأثیرگذار بر رشد و تغییرات اساسی در جامعه‌شناسی آمریکایی ارائه داده است. به‌عنوان مثال می‌توان به تأثیرگذاری حمایت‌های مالی و اقتصادی در پیشبرد اهداف علوم‌اجتماعی در دوره‌های مختلفی اشاره کرد که در ایجاد یک چشم‌انداز مناسب و مترقی سهم بزرگی داشته‌اند. با این‌ ‌وجود موضوع اصلی و محوری کتاب فراموش نشده است؛ یعنی چه زمان جامعه‌شناسی نزدیک‌ترین فاصله را با شاخصه‌های اصلی علم برقرار کرده است و چه فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است و آیا می‌توان در نهایت راهی یافت تا به اختلاف نظر میان اندیشمندان حوزه‌های مختلف پایان داد یا خیر.

محتوای این اثر به یک پیش‌گفتار و پنج بخش، به اضافه‌ی ضمیمه‌ها و پی‌نوشت‌ها و منابع و نمایه تقسیم شده است. بعد از پیش‌گفتارِ ساده و مختصر و مفید آن، فصل اول کتاب به ظهور جامعه‌شناسی در دوران پیش از جنگ جهانی اول در آمریکا می‌پردازد. دورانی که با رویکرد علم‌گرایی در اندیشه‌ی اگوست‌ کنت و هربرت ‌اسپنسر توانست با استقلال از حوزه‌ی فلسفه‌ی اخلاق و همین‌طور مذهب، با پژوهش و تحقیق تجربی در دانشگاه‌ها و مراکز و سازمان‌ها به مسائل مهم جامعه‌ی انسانی مانند مهاجرت، کار و اقتصاد بپردازد و چهره‌ی قابل اعتمادی در جامعه‌ی علمی پیدا کند. 

فصل دوم کتاب به فاصله‌ی زمانی میان دو جنگ جهانیِ اول و دوم پرداخته است. دورانی که یکی از پیچیده‌ترین و گسترده‌ترین پیمایش‌های جامعه‌شناختی با حمایت مستمر راکفلر انجام شد. حمایت خانواده‌ی راکفلر در دانشگاه شیکاگو و سرمایه‌گذاری و کمک‌های مالی بلاعوض توانست ایده‌های مهمی در دپارتمان های جامعه‌شناسی پرورش دهد؛ مانند تغییراتی که "اِزرا پارک" در موضوعات جامعه‌شناسی بوجود آورد و با تفسیر مفاهیم و رویکردها در قالب تجربه‌های محلی که نشان‌دهنده‌ی توجه او به تأثیرپذیری انسان‌ها از عوامل محیطی و پیرامونی‌شان بود، رویکردی کلان در جامعه‌شناسی بوجود آورد. هم‌چنین در ادامه به جایگزینیِ رویکردِ "مسأله محور" در جامعه‌شناسی بر دیگر رویکردهای گذشته توسط "لیند" به طور مبسوط پرداخته شده است.

فصل سوم، دوران تلاش برای تجدید ارتباط و سازش میان نظریه و روش و عمل است؛ دوران جامعه‌شناسی آمریکایی پس از جنگ جهانی دوم که از دستاوردهای بزرگ آن به گفته‌ی نویسنده: «ظهور روانشناسیِ اجتماعی کمی و نظریه‌پردازی کارکردی» است. دوره‌ای که با افزایش منابع مالی گسترده به دوران طلائی جامعه‌شناسی امروز آمریکا منتهی شد. در فصل چهارم تحولات بنیادین در کیفیت و گسترش جامعه‌شناسی در دانشگاه‌های آمریکا مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این دوران باشکوه، گرایش‌های مختلف تخصصی استقلال فکری خود را بدست آورده‌اند. نشریات تخصصی رو به افزایش‌اند و تنوع گفتمانی توسط نظریه‌پردازان بزرگ شدت گرفته است؛ جامعه‌شناسی آمریکایی به سرعت رشد کرده است و به دلیل حمایت‌های مالی عظیم و وجود تکثر دیدگاه‌ها و رویکردهای جدید و تازه، یکپارچگی و وحدت نظریات به کمترین حد خود رسیده است. در پایان این فصل مسأله و موضوع اصلی کتاب یعنی تبدیل شدن جامعه‌شناسی به علمی ناممکن به اوج خود می‌رسد که در فصل آخر کتاب، نویسندگان با تبحری ویژه و تخصص کافی و هم‌چنین بادقت و ظرافت بسیار آن را بررسی کرده‌اند. روایتِ فصیح و توانمند نویسنده در بیان نتیجه‌گیری و جمع‌بندی، تبحر و اشراف او بر موضوع را به خوبی نشان می‌دهد. البته کتاب تنها به شرح و توصیف نپرداخته است بلکه راهکارهای قابل تأملی هم ارائه می‌دهد که می‌تواند سرآغاز راهی جدیدی به سمت ممکن شدن علم جامعه‌شناسی باشد.

مطالعات جامعه‌شناسی به دلیل رویکرد انتقادی‌‌اش، زوایای پیچیده‌ی پنهانی دارد که گاهی به فراموشی سپرده می‌شود. به همین دلیل مطالعه و تخصص در این رشته تنها پرداختن به نظریات و خوانش آثار کلاسیک آن محدود نمی‌شود بلکه باید بتواند بارها تجدید حیات کرده و نقاط ضعف خود را بشناسد. همان‌طور که نویسندگان این کتاب با حساسیت ویژه‌ای به این مسأله پرداخته‌اند، صحت و سلامت طی شدن مسیر اندیشه به چالش‌هایی بستگی دارد که می‌آفریند و سپس آن‌ها را یک به یک و موشکافانه بررسی می‌کند و هیچ نقطه‌ی ابهامی باقی نمی‌گذارد. اما حقیقت آن است که جامعه‌شناسی همواره در مرحله‌ی آزمون و خطا باقی خواهد ماند اگر توانایی این را نداشته باشد که با پرسش‌های اساسی‌اش مواجه شود. این کتاب اما با شجاعت کافی جامعه‌شناسان را با پرسشی مهم مواجه می‌کند و بدون زیاده‌گویی و به حاشیه راندنِ اصل موضوع، مسأله را کالبدشکافی می‌کند و در آخر نیز با ارائه چند راهکار مسیر را برای پژوهش بیشتر هموار می‌سازد.

گاهی باید از مطالعه‌ در عمیق‌ترین بخش نظریات بیرون آمد و چهارچوب‌ها و اسکلت‌بندی موضوع را دوباره مورد بررسی قرار داد. به همان اندازه که فهم و شناخت نظریات مهم‌اند، شناخت تاریخ شکل‌گیری آن‌ها و عوامل تأثیرگذار بر آن‌ها نیز مهم‌اند. یک جامعه‌شناس واقعی نباید با غور در باطن، ساختارها و سازه‌های ذهنی‌اش را فراموش کند. علوم انسانی نیازمند چنین مهارت و تبحری است. نیازی که نویسندگان این کتاب به خوبی آن را فهمیده‌اند و به علاقمندان آن، خواهند آموخت.

 

منتشرشده در سایت الف کتاب


????"چرا باید برای آینده‌مان بجنگیم؟"

با یک نگاه اجمالی می‌فهمیم که اکثر اعتراضات مدنی حول محور موضوعات روز و حتی ساعتی زندگی مردم شکل گرفته است: اعتراض به گرانی بنزین، اعتراض به حکم دادگاه فعالان اجتماعی و جامعه‌ی کارگری، اعتراض به ممنوعیت حضور بانوان در ورزشگاه و ازین دست اعتراضاتی که تعدادشان کم نیست. اما مجموع این اعتراضات نوعی واکنش به مساله "امروز" است. منِ شهروند که نرخ مواد غذایی امروزم سر به فلک کشیده است، من بعنوان یک زن که امروز تماشای بازی تیم محبوبم را از دست داده‌ام، منِ جوانی که به دلیل تورم نرخ مسکن، امروز همسر آینده‌ام را ناامید کرده‌ام . در تمامی این اعتراضات یک شکست آنی و لحظه‌ای در بیست و چهارساعت امروز به چشم می‌خورد؛ فاجعه‌ی امروز آنقدر عمیق است که به آنچه در گذشته اتفاق افتاده باشد و آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد بسط پیدا نکند.
حال بیاییم به اعتراضاتِ شخصی زندگی انسانها توجه کنیم. دختربچه‌ای که ناچار است امروز به جای حضور در مدرسه بر سر سفره‌ی عقد بنشیند و قدرت اعتراض‌اش تنها به چند دانه اشکی محدود می‌شود که بر گونه‌های آرایش شده‌اش می‌غلتد؛ دانش‌آموزی که ابتدای صبح‌اش را باید ساعتها در صف مدرسه بایستد و زیر تیغ آفتاب سوزان به باید و نبایدهای ایدئولوژی حاکم بر سیستم آموزشی گوش بدهد، بیماری که به دلیل نداشتن هزینه از بیمارستان اخراج می‌شود و مشخص نیست تا انتهای امروز زنده بماند.

ت و فرهنگ دو دست پرتوانی هستند که می‌توانند امروزتان را از شما بگیرند و اگر تصور می‌کنید که آنها ناگهان و با یک تصمیم یک شبه شما را زمین‌گیر کرده‌اند سخت در اشتباهید. آنها هر صبح زودتر از شما بیدار می‌شوند و مانند سوزنبانی که مسیر قطار را قبل از رسیدن آن تغییر می‌دهد، جهت زندگی شما را تغییر می‌دهند. آنچه امروز قطار شما با آن برخورد می‌کند صخره‌هایی هستند که مانع رسیدن شما به فردا می‌شوند. کار به استعمار فردایتان کشیده شده است. امروزتان استثمار می‌شود تا فردا از چنگتان بگریزد. به شما امید فردایی بهتر می‌دهند اما عملا فردایی در کار نیست. آنها شما را تشویق می‌کنند تا باز هم مسیرتان را ادامه بدهید اما این مسیر تنها یک دور باطل است. یک اکنون بینهایت که به فردا نخواهد رسید.

????چطور باید از این دور باطل بیرون گریخت؟

شوپنهاور تنها راه بیرون گریختن از سیطره‌ی شرور جهان را هنر می‌داند. او معتقد است نیروی شرور جهان نمی‌تواند آفرینش‌های هنری را تحت سلطه خود بگیرد و به این ترتیب هنرمند در لحظه خلق هنر آزاد می‌شود.
شاید بتوان با توجه به فلسفه‌ی شوپنهاور به این نتیجه رسید که زمانی می‌توانیم از قدرت شرور تها و فرهنگهای ت‌زده خلاصی یابیم که عطف نگاهمان به آینده باشد. به آن روزهایی که هنوز نیامده‌اند اما در تخیل و اراده‌ی ما وجود دارند. اگر اعتراضی به مسائل اکنون‌مان داریم توجه‌مان به آینده باشد. به این که با از دست دادن امروز چه چیز در آینده  از کف‌ام خواهد گریخت. مانند آن مسافرانی نباشیم که سوزنبان قبل از ما می‌رسد و مسیرمان را تخریب می‌کند و ما را در توهم پیشروی باقی می‌گذارد. هدف باید پس گرفتن آینده‌ای باشد که از آن محروم می‌شویم. آنها ما را با امور واهی و احساسی امروز مشغول می‌کنند؛ با تبلیغات، رسانه‌ها، اخبار، شومن‌های ی و سینمایی تا نیرویمان صرف امروز شود و از فردا وابمانیم.

اگر اندک اهمیتی به هشدارهای متخصصین محیط زیست در سراسر جهان می‌دادیم، هر صبح با خبر تعطیلی امروز بعلت آلودگی از خواب برنمی‌خواستیم. سرمایه‌هایمان را صرف ساخت و سازهای سنگین که مانند غده‌های سرطانی بر جسم شهر رشد کرده‌اند نمی‌کردیم. ما تصور می‌کنیم که اعتراضات ما در گستره‌ی زمانی امروزمان شکل گرفته‌اند، اما درواقع هر آنچه امروز به آن معترضیم نتیجه‌ی بی‌توجهی به آینده‌ای است که به آن توجهی نکرده‌ایم. ما هر روز در حال رفوکردن جامه‌ی دیروزمان هستیم چرا که مفهوم آینده در دامنه‌ی فکری ما درست تعریف نشده است. آینده برای ما یعنی خانه‌ای فرضی و سرمایه‌ای کلان و نوه‌ها و نتیجه‌هایی که دورمان را پر خواهند کرد و برای رسیدن به رفاهی خودخواهانه در آینده، به تظلم به دیگری و نادیده گرفتن حقوق دیگری ادامه می‌دهیم. آینده‌ای که تنها برای خودمان خواسته‌ایم حالا تنها به توهم داشتن آن دلخوش کرده‌ایم. اما جامعه‌ای که در فقر، تبعیض، بی‌عدالتی و آلودگی اخلاقی و حقوقی و زیست محیطی دست و پا بزند، آنقدر شرور خواهد بود که در لحظه‌ای که فکر می‌کنیم خوشبخت شده‌ایم مسیر قطار را عوض کند. چیزی که امروز نیاز داریم بازپس‌گیری آینده از دست کسانی است که به هر طریقی باعث از بین رفتن آن می‌شوند. شاید بتوان به این طریق اکنون‌مان را نیز بازپس بگیریم. 


توجه بشر به متافیزیک و الهیات از شگفتی او در مقابل هستی خویش و جهان پهناور اطرافش آغاز شد. درست از همان زمانی که به حقارت و کوچکی خود در مقابل جهان بیکران هستی پی برد. هر امر بیرونی برای او مصداقی از قدرتی لایتناهی و دست نیافتنی بود و این امر به اقتدار و شوکت و جلال و جبروت آن بر زندگی انسان می‌افزود. شناخت این جهان برای انسان دشوار بود و او که ابتدا دچار حیرت شده بود در مقابل این شکوهِ هراسناک تلاش کرد تا به شناخت آن نائل آید. در تمامی ادیان و مذاهب به چنین اقتدار و قدرتی از سوی جهان هستی و استیلای آن بر زندگی انسان سخن به میان آمده است و تنها راه یکی شدن با چنین قدرت ابدی و ازلی را در عبادات و نیایش‌ها جستجو کرده‌اند. نیایش‌ها وعبادات مذهبی به نوعی از حیرت انسان مینیمال در مقابل جهانی غول‌آسا برمی‌خیزند. حیرتی که اکنون در جهان ما به حیرت و شگفتی در مقابل رشد تکنولوژی و صنایع غول پیکر مبدل شده‌اند.

آن‌سویِ درهای ضدسرقتِ گاه‌ها، موتورسیکلت‌هایی غول‌پیکر، آرام و با اقتدار دیده می‌شوند. آنها برای اکثریت مردم این شهر نشانه‌ای از امری دست‌نیافتنی و در عین حال شگفت‌انگیزند. بر روی آنها نوشته‌ای با این محتوا نصب شده‌ است: لطفا دست نزنید.

رشد صنایع، بتواره‌هایی عظیم‌الجثه آفریده است و عابرین را به حیرت وامی‌دارند؛ نه تنها به علت قیمت نجومی این اجناس، بلکه به این علت که طراحی مدرن و پست مدرن‌ آنها در تضاد کامل با شهر و زیست شهری قرار دارد. شهری که خیابان‌هایش از ریخت و کارکرد واقعی‌شان افتاده‌اند و عبور و مرور ماشین‌ها را دچار مشکل کرده‌اند چگونه خواهد توانست بستری مناسب برای استفاده از خودروها و موتورسیکلت‌هایی با این هیبت باشد؟ این وضعیت آنقدر قابل لمس است که هر عابری را با چنین پرسشی مواجه کند. قدرت اسطوره‌ای صنایع با نزدیکیِ پیوند خورده به عالمِ متافیزیک، از شهر چهره‌ای مینیمال و کوچک ساخته‌اند. آنها تنها برای عده‌ی کوچکی قابل دسترسی‌اند و باقی تنها نیایشگران و عبادت‌کنندگان آن باقی خواهند ماند.

تماشاگران که حالا به نیایشگران صنعت خودروسازی تبدیل شده‌اند، توان دست یافتن به جهان آن سوی شیشه‌ای گاه‌ها را ندارند. غیرممکن شدن این امر سبب می‌شود بر اقتدارشان افزوده شود و در نهایت به سلطه‌ی متافیزیکیِ صنایع غول پیکر بر زندگیِ حقیر و ناتوان انسان‌ها منجر شود. هر عابر، ستایشگر معنای دست‌نیافتنی آن سوی شیشه‌ها می‌شود و خدایانِ ادیان صنعت و تکنولوژی پیشرفته جز برای بدست آوردنِ پیروان بیشتر، پا بر زمینِ بی رونق اقتصاد جوامع توسعه نیافته نخواهند گذاشت.


شاید بتوان تاریخ اندیشه را مدیون اندیشمندانِ کشوری دانست که طی دوره‌های طولانی در تولید دانش، هنر، فلسفه، خوراک فکری جهان را تغذیه کرده‌اند؛ کشور ایتالیا.
کافیست نگاهی به اندیشمندان و نظریه‌پردازان آن بیاندازید. نبوغی که در هر دورۀ تاریخی از این سرزمین بر جهانِ اندیشه و فرهنگ تابیده است غیرقابل انکار است. موسیقی و اپرا، ادبیات، نقاشی، مجسمه سازی، ارائۀ نظریه‌های جامعه‌شناسی و فلسفی و همچنین الهیات‌ که در قرن‌های متمادی ماحصل کارخانۀ تولید فکر و اندیشه در این کشور است به راستی شگفت‌انگیز است. اما از میان تمامی آن‌ها جورجو آگامبن، فیلسوف و نویسنده و متفکر معاصر ایتالیایی، مهم‌ترین چهرۀ شاخص فلسفه در این کشور را می‌توان رهبر ارکستری دانست که فلسفه و الهیات، تراژدی و ادبیات، جامعه‌شناسی و ت را همزمان با نظمی به غایت کامل و مسحورکننده به اجرایی ماندگار و اثری خواندنی تبدیل کرده است.
باقی‌مانده‌های آشویتس با یک پرسش مهم شروع می‌شود و به پرسش‌های بنیادی‌تر می‌پردازد؛ آیا شهادت یک بازمانده امکان‌پذیر است؟ کلیت کتاب در چنین پرسشی شکل گرفته است. آن باقی‌مانده‌ها، آن شاهدان عینی و بازماندگانِ اردوگاه آشویتس به چه چیزی شهادت می‌دهند؟ آیا فلسفه می‌تواند حقیقتِ شاهد و شهادت دادن را روشن کند؟ و آیا قضاوت در این زمینه امکانپذیر است؟ اخلاق و الهیات در این زمینه چه می‌گویند؟
این کتاب یکی از مهمترین آثاری است که در این زمینه نوشته شده است. با این اوصاف نباید با این پیش فرض کتاب را خواند که قرار است چیزی دربارۀ ماجراهای روی داده در این اردوگاه‌ها گفته شود. اگرچه شاید بتوان گفت که هیچ اثری نتوانسته است تا بدین اندازه اردوگاه مخوف آشویتس را با ما نشان بدهد؛ با تحلیلی در فلسفه، ادبیات، تاریخ، روانشناسی و جامعه‌شناسی. رویکردی که با نگاهی تازه در ابعاد جدید به مسألۀ شاهدان و بازماندگان فجایع نسل‌کُشی مسائل مهم دیگری را پیشِ رو می‌گذارد.
در حقیقت این کتاب را می‌توان رساله‌ای فلسفی دانست که بر رویکردهای نوین علوم انسانی و فلسفۀ ی تأثیری جاودانه خواهد گذاشت و به این دلیل مطالعه آن یک ضرورت برای محصلان و اساتید علوم انسانی است. دشواری متن و گستردگی مفاهیم و نظریات و درعین حال عمق مفاهیم آن به دلیل همان پشتوانۀ کهن اندیشه در تاریخ کشوری است که در زایش اندیشه تاریخی کهن دارد و به همین سبب مطالعۀ آن برای کسانی که با جامعه شناسی و فلسفه و حقوق آشنایی ندارند ساده نخواهد بود. اما صرف‌نظر کردن از آن به این دلیل نه تنها یک خطای بزرگ برای دوستداران آثار تخصصی است بلکه از دست دادن ارزشمندترین اثر فاخری است که تأثیرات مهمی بر دیگر نویسندگان و اندیشمندان داشته است. کتابی که همراه با لذت و تجربه‌ای یگانه، خصوصا برای آن‌هایی است که از مطالعات انتقادی و اصیل حظ فراوان می‌برند.

پی نوشت:
حقوق خوان ها بخونن حتما
ادبیاتی ها هم بخونن یه بخش داره درباره ادبیات اشکم درومد اینقدر خوب بود
:)))
اونایی که نوع بشر رو خوندن این کتاب رو بخونن
هانا آرنتی ها هم بخونن. هانای عشق من
:)
اگه تفکر انتقادی دوست دارین حتما بخونین
فقط کسانی که از اعماق میترسن نخونن. اونجا اعماق تاریک وترسناکیه که فقط باید مثل سیوران شاید ورطه ها باشید که دوام بیارید


«بازداشتگاه صورتی»

(نیروهای پنهانی که طرز فکر، احساس و رفتار آدمی را شکل می‌دهند)

نویسنده: آدام آلتر

ترجمه: هوشمند دهقان

ناشر: ترجمان علوم انسانی، چاپ اول 1398

343صفحه، 42000 تومان

 

 

با فکر کردن درباره‌ی بازداشتگاه، محیطی خشونت‌بار و هراس‌آور در ذهنمان شکل می‌بندد. این تصورات خودبه‌خود بوجود نیامده‌اند؛ در واقع یا خودمان آن را تجربه کرده‌ایم یا از کسانی که گذرشان به آن حوالی افتاده است، شنیده‌ایم. اما تصاویر چگونه به صورت ادراک درمی‌آیند؟ بعنوان مثال، بازداشتگاه ابتدا به صورتِ یک مکان در ذهن تداعی می‌شود. شکل و تناسب این مکان با کارکرد و اهدافی که دارد در مجموع مفهومی به نام بازداشتگاه را برای ما معنا می‌کند. معانی‌ای که به این ترتیب از جهان در ذهن ما نقش می‌بندند گاهی سبب می‌شوند تا تنها یک تفسیر و قرائت خاص را بپذیریم و این خطر وجود دارد که تفسیرمان موجب نمادسازی شود و سلطه‌ی نمادها در جامعه به برچسب‌زنی منجر شود. اما از چه راهی می‌توان پی بُرد که درک ما از مفاهیم و جهان اطرافمان به چه اندازه به حقیقت نزدیک است؟ خوشبختانه علم روانشناسی توانسته است تا حدودی امراض شناختی را شناسایی کند و عواملی را که بر نوع شناخت ما از جهان تأثیر می‌گذارند، به ما نشان دهد. در عین حال که هیچ کدام از دیدگاه‌های شناختی نمی‌تواند ادعا کند که مستقل و خودساخته است، پیدا کردن بیراهه‌های فکری و باریکه‌های نامرئی تأثیرگذار در جریان درک ما از پیرامون‌مان، می‌تواند اندک جنبش فکری ایجاد کرده و وجود عناصر و عواملی پنهانی را در نگرش ما برملا سازند که ذهن را مانند عروسکِ خیمه‌شب‌بازی به بازی می‌گیرند.     

 

پژوهشی بر اساس ایده‌ی بازداشتگاه صورتی نتیجه‌‌‌ی آزمایشی بود که توسط پروفسور الکساندر شاوس در اوایل دهه هشتاد میلادی انجام شد. طبق تئوری او، زندانیان خطرساز و خشمگین بازداشتگاهِ مرکزیِ نیرویِ دریایی ایالت متحده در سیاتل واشنگتن، هنگامی که در سلولی قرار می‌گرفتند که دیوارهایش را با رنگ صورتی پوشانده بودند، از میزان خشم و خشونت‌شان کاسته میشد و جرائم کمتری در دوران حبس مرتکب می‌شدند. نتیجه‌ی مهمی که این آزمایش به بار آورد این بود که گستره‌ای از عوامل پنهان تأثیرگذار بر رفتار انسان‌ها مورد توجه و بررسی قرار گرفت و توانست روزنه‌های جدیدی در حوزه‌ی رفتارشناسی بوجود آورد. این نتیجه خصوصا در عصرِ ما اهمیت بیشتری خواهد یافت. ما در شرایط بمباران اطلاعات و تفاسیر و نگرش‌های مختلفی قرار داریم که از این جهت می‌تواند به شرایط جنگ شباهت داشته باشد؛ با این تفاوت که در این نوع جنگ روانی، ما بعنوان طرف دیگرِ این مبارزه از میزان تأثیرپذیری و القائات بیرونی بی خبریم. 

 

"بازداشتگاه صورتی" یک اثر تحقیقی و پژوهشی در زمینه روانشناسی احساسات و رفتار است. علم روانشناسی به دلیل نگرش وسیعی که به مقوله انسان دارد – از آن جهت که انسان است – و به علتِ حجمِ عظیمی از زیرشاخه‌هایی که به جزئیات روانی انسان‌ها می‌پردازد، همواره این خطر را به همراه دارد که نگاه جامع خود را از دست بدهد و به تقلیل‌گرایی دچار شود. اما این کتاب را می‌توان از این خطا مبرا دانست چرا که به نقل از نویسنده، ایده‌ی این کتاب از پژوهش‌هایی آمده است که در نشریه‌ی بوستون گلوب منتشرشده است. در حقیقت این کتاب مجموعه‌ای از تحقیقات همه جانبه‌ی پروفسور شاوس است که بصورت منظم و با ایده‌ی برخاسته از بازداشتگاه صورتی نوشته شده است. شاوس با دقت نظر بسیار نکات مهمی را در زندگی روزمره، در زیست اجتماعی و فرهنگی و جغرافیایی عنوان می‌کند که قرار است مسأله‌ی مهمی را روشن کنند؛ اینکه آیا به راستی رفتار و احساسات ما از آنِ ما هستند یا برخاسته از محیط و جبر اجتماعی‌اند. 

 

کتاب از سه بخش و ده زیرمجموعه تشکیل شده است. در بخش اول، از نام‌ها و برچسب‌ها و نمادها بعنوان "دنیای درون ما" نام برده می‌شود. در حقیقت در این بخش از روابط تودرتوی اجتماعی و خصوصی انسان‌ها بعنوان مرزبندی‌های درون گروهی یاد می‌شود؛ تجمع انسانی که به مرور، شکلی از یک نوع نگرش را ایجاد می‌کنند که درجهت پیشبرد اهداف همان گروه است. به نظر می‌آید شروع مرزبندی‌های بین‌المللی از همین نقطه شروع می‌شود؛ تجربیات روزمره‌ای که به مرور به یک عقیده تبدیل می‌شوند و عقاید کنترل اجتماعی را به عهده می‌گیرند. تبعیض نژادی، ملی گرایی و نمادِ پول از مهمترین نتایجی است که دنیای درون ما به دنبال خواهد داشت.

بخش دوم کتاب، بعد از شرح و توصیف کافی در بخش قبل، از مرزهای درونی زندگی انسان‌ها فراتر رفته است و به روابط بیرونی نظری انداخته است. در "دنیای میان ما"، نگرش‌های درونی به ایده‌های میان فردی تبدیل شده‌‌اند و روابط اجتماعی شکل خاصی از زیست اجتماعی را بوجود آورده است. مباحث مهمی مانند انزوای اجتماعی و آسیب‌های آن، نشاط و اضطراب اجتماعی، انگیزه‌ی جنسی، عشق، لنزهای فرهنگی و امراض فرهنگی مانند هویت دوفرهنگی و چندفرهنگی در این قسمت بسیارخواندنی است. آدام آلتر – نویسنده‌ی کتاب – در این بخش از تحقیقات خود، به میزان قدرت اثرگذاری خصوصیاتی اشاره می‌کند که می‌توانند میزان علاقه و تنفر اجتماعی و جهت آن را هدایت کنند. فرهنگ در این بخش بعنوان متغیر مستقل نقش مهمی دارد؛ از نقشی که در یادگیری ریاضیات ایفا می‌کند تا ساختن هویت‌هایی چندگانه، فرهنگ نیروی قدرتمندی است که توانایی بسیاری در ساختِ نگرش ما و رفتارهایمان دارد. 

 

مطالعه بخش سوم کتاب از این جهت لذتبخش است که نزدیکی زیادی با مسائل امروز ما دارد. به سبب گسترش تکنولوژی انسان امروزی علاوه بر مسائلی و نمونه‌هایی که در دنیای درونی و بیرونی خود با آنها مواجه می‌شود، ارتباط بیشتری با جهان بزرگ‌ترِ پیرامون خود را شکل داده است. در "دنیای پیرامون ما" رنگ‌ها و تأثیرات آنها در حوزه‌ی ورزش و اخلاقیات؛ مکان‌ها و محیط‌های طبیعی و همرنگ شدن با محیط؛ آب‌وهوا و جنگ و عشق و احساس انزوای اجتماعی در فصول سال بررسی شده است. نویسنده قطعات مهم موضوع کتاب را از بخش اول آن به ترتیب و یک‌ به‌ یک کنار هم چیده است و در بخش سوم تصویر نهایی را نشان داده است. سلسله مفاهیمی که به ما می‌گویند تا چه اندازه در انتخاب‌هایمان آزادیم و آیا ما انسانی مستقل از جهانِ تأثیرگذاریم یا برعکس؛ و به چه میزان محیط اطراف ما قادر خواهد بود نگرش و اعمال ما را کنترل کند. 

 

ترجمه‌ی کتاب هم از آن ترجمه‌های روان و خوب است و تنها ایرادی که می‌توان به آن گرفت حجمِ کم پانویس‌های کتاب است که با توجه به اطلاعات زیاد متن، نیاز به آنها را دو چندان می‌کند. اگرچه در پایان کتاب، منابع و توضیحات ضروری هر بخش، جداگانه به صورت مفصل آورده شده است؛ اما پانویس‌ها هم لذت مطالعه را دو چندان می‌کنند.

 

تصور می‌کنم مطالعه‌ی متون روانشناسی برای کسانی که رشته‌ی تحصیلی‌شان روانشناسی نیست، باید با دقت زیاد همراه باشد. در غیر اینصورت احتمال سُرخوردن به سراشیبیِ شبه-علم برای این دسته بسیار خواهد بود. همین‌طور نباید به یک یا چند اثرِ محدود اکتفا کرد چرا مطالعه در صورتی که مداومت نداشته باشد شخص را دچار کج‌فهمی و توهم دانستن می‌کند. برای گزینش بهتر یک کتاب خوب توجه به چند نکته مهم است. ابتدا کیفیت و کمیتِ منابع مورد استفاده‌ی نویسنده و ارائه آمار در صورت ارائه دادنِ یک تئوری و مستندبودن شواهد و پژوهش‌هاست که کمک می‌کند تا مطالعه‌ی دقیق‌تر و قابل اعتمادتری داشته باشیم. آدام آلتر از این جهت یک نویسنده‌ و پژوهشگر خوب به شمار می‌آید و این کتاب می‌تواند شروع خوبی برای مطالعه در زمینه‌ی شناختِ نیروهای پنهان و اثرگذار بر زندگی‌ و افکارمان باشد. به طور خلاصه و همان‌طور که پُل بلوم درباره‌ی این اثر می‌گوید: "با وضوحی مثال‌زدنی و طنزی ملیح، آلتر نگاهی کاملا جدید به طبیعت انسانی ارائه می‌دهد".

 

در الف کتاب بخوانید.


«زمان، مصرف و زندگی روزمره»

نویسندگان: فرانک ترنتمان و الیزابت شاو

مترجم: علیرضا مرادی

ناشر:  علمی و فرهنگی، چاپ اول 1397

458 صفحه، 26000 تومان

 

در داستان‌های ملل کهن، زمان عنصر مهم و حیاتی بود. گویِ زمانِ جادوگرانِ توانمند آماده بودند تا در ازای پرداخت سکه‌ی طلا سرنوشت یک انسان کنجکاو را در یک چشم برهم زدن به او نشان بدهند. به مرور اما مسأله زمان پیچیده‌تر شد و به جای پرداخت پول برای باخبرشدن از آینده، ماشین زمان به تخیل انسان راه پیدا کرد. انسانی که نمی‌توانست مسأله زمان را به درستی دریابد، از وسایل مختلفی کمک گرفت تا فشار سنگین زمان را از دوش خود بردارد و فراتر از زمان سفر کند. علم توانست تخیلِ تسخیر زمان را عینیت ببخشد و در سفر به سیارات دیگر، بُعد زمان را برای خود تغییر بدهد. با اینهمه بخش مهمی از دغدغه‌ی انسان، یعنی گذر زمان در زندگی روزمره‌اش هم‌چنان مسأله او باقی مانده است. اگرچه فرایندِ زمان و چیستی و چگونگی آن به کمک علم و فلسفه تا حدودی شناخته شده است اما روال عادی و معمولی زندگی هنوز با این موضوع دست و پنجه نرم می‌کند. 

 

همه‌ی ما دوستانی داریم که زمان در حضور آن‌ها احساس نمی‌شود. اغلب علت این مسأله برایمان حل نشده باقی می‌ماند و دلیل واضحی برای آن پیدا نمی‌کنیم. تصور کنید که روزِ تعطیل است و شما کلافه‌اید. دقیقه‌ها برایتان قابل لمس می‌شوند. دلتان می‌خواهد این روزِ خسته‌کننده هرچه زودتر تمام بشود و روز دیگر آغاز شود. اما آنچه تمام می‌شود صبر و حوصله‌تان است. در این روزهای کِش‌آمده و طولانی‌مدت، در نهایت تصمیم می‌گیرید تلفن را بردارید و با دوستی که در ابتدا گفته شد قرار ملاقات بگذارید. یا ممکن است تصمیم بگیرید سینما بروید یا کنید. گزینه‌های دیگر را نیز ممکن است امتحان کنید. مثلا شاید خودتان را با باغبانی مشغول کنید؛ به مجلات و گالری‌ها سر بزنید و مُد روز را دنبال کنید؛ شاید هم هوس کنید که به یک مغازه عتیقه‌ی بروید و یک ظرفِ رنگ‌ورو رفته‌ و ترک‌خورده‌ای را برای دکور منزلتان تهیه کنید. بعضی‌ها هم قبل از روز تعطیل برنامه‌ی طبخ یک غذای سنتی یا خاص را تهیه می‌کنند و روزشان را با آداب و رسوم خاص قابل تحمل می‌کنند. اگر در یک روستا یا شهری زندگی می‌کنید که رودخانه یا دریاچه داشته باشد شاید یکی از این روزهای کسل‌کننده را برای قایق‌سواری انتخاب کنید. همه‌ی این انتخاب‌ها در نهایت به معنایِ میل تصاحب زمان در چرخه‌ی مصرف‌اند. ما در مواجهه با پدیده‌ی زمان به مصرف‌گرایی روی می‌آوریم. مصرفِ موسیقی، هنر، ابزار و اشیاء و کردارهایی که زمان را به تصرف‌مان دربیاورد. 

این کتاب که مجموعه‌ای از چیدمانِ زندگی روزمره در مقابل زمان را بررسی می‌کند، شما را با واقعیتِ چیستیِ کردارها و رفتارهایتان آشنا می‌کند. نویسندگان این مجموعه با نگاهی متفاوت به مسأله زمان در زندگی روزمره، پیرنگی از روانشناسی‌اجتماعی و فلسفه‌ی زمان با طرحی بدیع و نو درانداخته‌اند. آنها بدون استفاده از زبان تخصصیِ علم نجوم و فیزیک، بلکه با مثال‌هایی روشن از زندگیِ روزمره و وقایع آن، به دنیای مردم‌شناسی پانهاده‌اند و اغراق نیست اگر بگویم تلفیق خوبی هم از کار درآمده است. توجه آنها بر مسأله تولید و بازتولید و مصرف خلاقانه، با به چالش کشیدنِ شکلی از زمانِ منظم سنتی تا مدرنیته‌ی آشفته در رویکردهای پیشین مطالعات درباره‌ی زمان، به ریتم‌های چرخشی در دنیای تجاری مدرن و زمانِ طبیعی پرداخته اند. عادت‌واره‌ها و امورِ معمولی زندگی روزمره، نشانه‌های مهمی هستند که این کتاب سعی دارد با توصیف کردار مصرفی، تأثیر عمیق زمان را بر زندگیِ انسان امروز نشان بدهد.

شما با کتابی فربه روبرو هستید که مشتمل بر چهارده فصل است. این فصول در مجموع و به‌طور کلی به توصیف دقیق و معنادار کردار روزمره، حیات اجتماعی، ریتم و نظم، اختلال در نظم زندگی، سفرها و امر عادی تحرک، ساختن عادت‌ها و ویران کردن آنها، تقویم‌ها و ساعت‌ها و تجارت گل در امریکا، مُد و هوس و ابداع و تفاوت آنها،امور معمولی و عادت و اراده، زمان، ریتم فصلی در چرخه‌ی زندگی مردمانِ کشور ژاپن، زمان‌های خاص و معمولی چای خوردن در ترکیه، قایق‌رانی و ساخت زمان و روابط دوجانبه‌ی اشیاء و مشروعیت بخشی به آنها و در آخر آگاهی و ملالت و ارزش می‌پردازد. 

نویسندگان با ارجاع به فیلسوفانی مانند آدورنو و جامعه‌شناسانی مانند وبر، هر کدام از بخش‌ها و فصل‌های کتاب را بصورت یک اثر مستقل درآورده‌اند. مطالعه‌ی کتاب بخصوص دو فصل اول آن برای خوانندگانی که عادت به مطالعه‌ی متون تخصصی ندارند کمی دشوار خواهد بود. اما با مطالعه‌ی بخش‌های بعدیِ کتاب، مفاهیم به مرور قابل فهم می‌شوند و تصور می‌کنم یک خواننده‌ی متون غیرتخصصی در حوزه‌ی مردم‌شناسی و فلسفه در انتهای کتاب میزان قابل توجهی اطلاعات بدست بیاورد. 

بخش پایانی کتاب از نظر من جذابترین بخش بود. در فصل چهاردهم به نقل از نویسنده بخشی در "چهارچوب‌بندی اخلاقی امر معمولی" است. در این بخش علاوه بر بازگشت به کردار به مثابه کالا و سرگرمی‌های عامه‌پسند، به مدیتیشن بودایی و غربی و تای‌چی اشاره می‌شود و فلسفه‌ی تکرار در این هنرها را به عنوان کرداری در برابر زمان معرفی می‌کند. توضیحات نویسنده در این زمینه شما را با فلسفه‌ی این دو آشنا خواهد کرد. همان‌طور که من از مطالعه این بخش لذت بردم تصور می‌کنم شما هم در پایان کتاب و در این بخش پایانی، پاداش خواندن یک کتاب پرحجم را خواهید گرفت.

همراه با نکات خوبی که از این کتاب آموختم نکته‌ی جالب توجهی که هنگام مطالعه کتاب با آن برخورد کردم شباهت مثال‌ها و رویکردهای نویسندگان به مسأله‌ی زمان، با کتابِ درجستجوی زمانِ از دست رفته، اثر مارسل پروست بود. از آنجایی که مشغول مطالعه‌ی این اثر بی‌نظیر هستم، هم‌زمانی این دو کتاب باعث شد فهم بهتری نسبت به طرح داستانی‌اش پیدا کنم. اگر این کتاب را مطالعه کرده‌اید یا قصد مطالعه‌ی آن را دارید توصیه می‌کنم در صورت امکان این کتاب را نیز بخوانید. نگاه فلسفی هر دو کتاب به مسأله زمان در زندگی روزمره برایتان جالب خواهد بود.

این کتاب به خواننده نشان می‌دهد که آنچه ما از زمان می‌دانیم با زندگی واقعی ما در دایره‌ی زمان تفاوت بنیادین دارد. مصرف‌گرایی توانسته است ابعاد جدیدتری از این مفهوم را بیان کند. اما مصرف‌گرایی چطور می‌تواند بر مفهوم زمان تأثیر بگذارد؟ آیا می‌توان گویِ زمان را با سکه‌های طلا و آن را به چنگ آورد؟

کتاب در اینباره با شما سخن خواهد گفت.

 

منتشرشده در سایت الف کتاب


«بلبشو؛ جستاری در یک وضعیت»

نویسنده: سعید خاقانی

ناشر: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول 1398

212 صفحه، 30000 تومان

 

خیابان یکطرفه‌ای که خطر موتورسوار از جهت مخالف، عابر پیاده را تهدید می‌کند؛ فضای خالی روبروی مغازه‌هایی که برای منع پارک ماشین با موانعی اِشغال شده‌اند؛ سه ثانیه مانده به چراغ سبز و بوق ممتد ماشین‌هایی که شما را به حرکت وادار می‌کنند؛ خبرهایی مبنی بر اختلاس و ی و قاچاق که از رسانه‌ها به گوش می‌رسند؛ دانشجویانی که برای گرفتن امتیاز و نمره، نقشِ پادو و نوچۀ استاد را می‌پذیرند؛ کارمندان و مدیرانی که حلقه‌های نامرئی در درون سازمان تشکیل می‌دهند و شرایطی مشابه آنچه ذکر شد خبر از حالِ ناخوشِ جامعه‌ای می‌دهند که دچار بلبشو شده است. در چنین جامعه‌ای که امیدِ رهایی از این بیماری و تغییر از آن رخت بربسته است، چگونه می‌توان راهی جُست تا سلامتی را بازیافت؟ اولین قدم، لزومِ شناختِ دقیق از اجزاء و کارکرد چنین موقعیتی است. کتاب پیشِ رو را می‌توان از این جهت یک دائرة المعارف مختصر و مفیدی دانست که در فهم این موقعیت گام مهمی برداشته است.

 

در ابتدای شهرنشینی مدرن، قوانین بوروکراسی تنها ابعاد محدودی از زندگی انسان‌ را در برمی‌گرفت. اما با گذشت زمان و پیچیده‌ترشدنِ جوامع و حالات آن، گسترۀ زندگی خصوصی انسان‌ها شکلی از ساختاری را به خود گرفت که می‌بایست مسیر و جهتِ قدیمی و کهن زندگی‌ را با نوعِ جدیدی از زیستِ اجتماعی همگن و همراه کنند. این تغییرات در جوامعی که افراد آن نقش اجتماعی جدید خود را پس می‌زدند و نمی‌توانستند مابین سنت و مدرنیته، مسیری عقلانی و کاربردی بیابند، نتایج وخیمی در پی داشت. گسست اجتماعی و ناهنجاری اجتماعی شکل گرفت و جامعه به مسیر کوتاهتر و کاربردی‌تری برای رسیدن به اهدافش دست پیدا کرد؛ مسیری که منجر به آشفتگی، بی‌قانونی، هنجارستیزی و در نهایت به بلبشو ختم شد. همۀ ما دستکم یکبار در این بلبشو نقشی بعهده داشته‌ایم. جلوزدن از صف نانوایی و صف بلیط سینما، استفاده از پارتی‌ در امور اداری، در نقش آچارفرانسه، رِند یا مردم‌دار بوده‌ایم. اگرچه به تأیید نویسنده، کارکرد مثبتی نیز در استفاده از این موقعیت‌ها برای انسان‌ها نهفته است – که نویسنده بصورت جامع و دقیق آن را تشریح کرده است – اما لبۀ تیزِ این چاقو در نهایت یا به خود ما یا به انسان‌های دیگر صدمه‌ای وارد کرده است. درست به همین دلیل است که پدیدار شناسی و مطالعه و شناختِ دقیق چرایی بوجود آمدن چنین وضعیت نابسامانی بسیار مهم و ضروری است.

این کتاب به دو جهت اهمیت ویژه‌ای دارد:

نخستین اهمیت آن در هدف و طرحی است که در مجموعه‌ای از "مردم‌نگاری زندگی روزمره" گنجانده شده است. بستری برای مطالعۀ خلقیات و عادات و رفتار و زندگی ایرانی امروز فراهم کرده است، تا به این طریق قدم اول را برای بهبود وضعیت جامعه برداشته باشد؛ یعنی شناخت مسأله و بررسی آن در نقشِ یک منتقد راستین و وفادار به اصول انتقادی. ارزش جمع‌آوری چنین آثاری به این دلیل است که مخاطب و خواننده به دور از حواشی‌های تبلیغاتی و در یک موقعیت علمی دقیق و پاکیزه می‌تواند رشته‌ای از اطلاعات لازم را فراهم آورد و در این راه اندوخته‌ای ارزشمند از رویکرد انتقادی به دست بیاورد و تفکر انتقادی مطلوبی برای بررسی و تبیین مسائل اجتماعی و فردی ارائه دهد. مطالعه این آثار که توسط نشر علمی و فرهنگی به چاپ رسیده است به خواننده کمک می‌کند تا از گزند تفکرات غیراصیل و خام در امان بماند و از دانش حقیقی بهره ببرد.

اما اهمیت دوم این کتاب به مسأله‌ای فراتر از زمان حال اشاره دارد. به این معنا که نویسنده در طرح مسأله و پرسش و اهمیت و ضرورت بررسی آن و تبیین موضوع و هدف غایی از طرح چنین مسأله‌ای و در نهایت راه حل ارائه شده، دید گسترده و جهانشمولی دارد. شما با یک اثر ساده که در مرحلۀ اول قدرتمند ظاهر می‌شود و سپس رو به ضعف می‌رود روبرو نخواهید بود. بلکه با اثری روبرو هستید که نه در اکنون و حال، بلکه در آینده نیز حرف‌هایی برای گفتن خواهد داشت. به این علت که چنین تحقیقی از پایه‌های علمی برخوردار است و مطالعات بینارشته‌ای نویسنده توانسته است ابعاد، زوایا و جهت‌های مختلفی را شناسایی و ارزیابی کند. روشن بودن مسأله و هدف و مسیر هر تحقیق دغدغه‌مندی کمک می‌کند تا خواننده به راحتی با آن ارتباط برقرار کند و حتی در مواقعی به دلیل سهولت در فهم آن به دغدغۀ خواننده تبدیل شود. موضوع این کتاب به دلیل ارتباط نزدیک با زندگی و امور روزمرۀ شهروندان ایرانی، به سرعت خواهد توانست ارتباط عمیقی با خوانندۀ آن برقرار کند؛ و چه بسا در آینده نیز بعنوان منبعی مناسب جهت مطالعۀ شیوۀ زیست شهروند ایرانی و مسائل آن مورد استفاده قرار بگیرد. البته این کتاب برای دانشجویان جامعه شناسی و روانشناسی کاربردی فراتر خواهد داشت تا بتوانند ایده‌های جدیدی در بررسی مسائل اجتماعی و فردی ایرانیان ارائه دهند. 

کتاب شامل شش فصل است. مقدمۀ نه صفحه‌ای آن شرح کاملی از هدف نگارش و ضرورت طرح این مسأله است و روش کار آن بیان شده است. فصل اول نیز با عنوان"پدیدارشناسی بلبشو" توصیفی جامع از واژۀ بلبشو و تفاوت و تشابهات آن با دیگر واژگانی مانند آشوب و فساد دارد. در این فصل از نظریۀ سیستم‌ها و جامعۀ ایلیاتی دلوز برای فهم بهتر کمک گرفته شده است. همچنین مقدمه‌ای خوب برای تشریح فضا و مکان در ایدۀ بلبشو در فصل‌های بعدی است. در فصل دوم "ساختار بلبشو"، با ساختار اجتماعی و ساختار بلبشو آشنا خواهید شد. مفهومِ "نقش" در حوزۀ جامعه شناسی برایتان روشن خواهد شد و انواع فرم‌های اجتماعی مانند: رابطه، قلمرو و باند، رانت و جامعۀ هیئتی مورد بررسی قرار گرفته‌اند. نویسنده در این بخش به ایدۀ "وضعیت استثنائی" آگامبن، اشاره کرده است و خواننده را با این مفهوم ارزشمند و مهم آشنا می‌کند. در فصل سوم "فردیت بلبشو"، تیپ‌های مختلف اجتماعی در جامعۀ بلبشو معرفی می‌شوند. گمان می‌کنم این بخش یکی از بخش‌های مورد علاقۀ خوانندگان خواهد بود. تیپ‌های شخصیتی و مدل‌های اجتماعی که خواننده با آن‌ها ناآشنا نخواهد بود که در عین حال کمک می‌کند تا خواننده به جواب بسیاری از پرسش‌های خود برسد. این فصل کاربردی‌ترین فصل کتاب است. فصلی که کمک می‌کند عامل تقویت وضعیت بلبشو در زندگی اجتماعی مشخص شود و مورد نقد قرار بگیرد. منبع مهمی که در این بخش مورد استفاده قرار گرفته است، رمان "حاجی بابای اصفهانی" از جیمز موریه مأمور ی دولت انگلستان در دوران سلطنت فتحعلی‌شاه است. ارجاع نویسنده و توضیح او در اینباره خواندنی است. فصل چهارم و پنجم کتاب نیز به نکات بسیار مهمی از زندگی شهری و قطبی شدن آن و تأثیر آن بر رفتار انسان‌ها اشاره شده است که با مثال‌هایی روشن که هر خواننده‌ای با آن‌ها آشناست، آگاهی‌بخش خواهد بود. فصل آخر نیز یک جمع‌بندی خوب و استادانه است که از کتاب اثر ارزشمندی ساخته است. 

این کتاب را می‌توانم بارها بخوانم و از آن استفاده کنم؛ نه فقط بعنوان یک دانش آموختۀ جامعه‌شناسی، بلکه بعنوان یک ایرانی که چراهای مهمی از وضعیت کنونی در سر دارم. چراهایی که مرا به سمت فهم بهتر جامعه می‌کشاند تا بتوانم علت‌ها را بهتر بشناسم و نقش‌ام را در این میانه پیدا کنم. این آگاهی سبب می‌شود نسبت به تأثیری که بر جامعه می‌گذارم نادان نمانم و بپذیرم که در پسِ هر تغییری تنها یک چیز نهفته است: آگاهی. این کتاب را تنها به همین دلیل باید خواند: آگاه شدن. چرا که تصور نمی‌کنم علتی از این بهتر برای مطالعه بیابیم. 

 

منتشرشده در سایت الف کتاب


"زندگی من برای زندگی کردن"* جامعه آینۀ تمام قدی به دست گرفته است و خود را در آن بازنمایی می‌کند. هر روز طیف وسیعی از حوادث و رفتارهای اجتماعی به اشتراک گذاشته می‌شود و افسوس‌ها و پرسش‌های بسیار را برانگیخته است. مطالعه تاریخ تا به این زمان اگر مربوط به حوادث و رویدادهای گذشته بود، حالا به مطالعه مسائل روز اجتماعی تبدیل شده است؛ و حتا شاید بتوان گفت نظرگاه ایرانیان به نزدیک‌ترین زمان ممکن میان خودشان و مسائل رسیده است؛ شاید در همین یک ساعت قبل از حالا که
همهمه‌هایی که بر سر مسائل روز در ایران بوجود می‌آید به همان نسبت که درگیر خشونت‌ها و جدال‌های بی‌منطق می‌شود، به همان نسبت نیز به سرعت خاموش می‌شود و از یاد می‌رود. این روند را محمدعلی کاتوزیان بعنوان آفت فکری جامعه ایران در نظریۀ جامعه کوتاه مدت عنوان کرده است. اینکه گفته می‌شود تعدد مسائل و مشکلات سبب می‌شود به سرعت به باد فراموشی سپرده شوند، دلیل خوبی برای فرار از موشکافی مساله نیست؛ اگر فقط به این مساله آگاه باشیم که مسائل هر روزۀ ما ریشه در گذشته‌ای
از گفتگوهایی که بین افراد جامعه درجریان است به این نتیجه رسیده‌ام که جامعه نسبت‌اش را با "عمل" و "نظر" از دست داده است. شکاف میان عمل و نظر و پناه بردن به هرکدام بعنوان اصل سعادتمندی بشر سالهاست که با عناوین مختلف در حوزه‌های گوناگون در حال شکل‌گیری بوده است. بعنوان مثال سالهاست بحث میان کارکرد فلسفه و علم در جریان است. باورمندان به علم بر این امر تأکید دارند که علم توانسته است به بسیاری از پرسش‌های انسان پاسخ بدهد و فلسفه در مقابل علم ناتوان از حل مسائل
الخاندرو گونزالس ایناریتو فیلمی با نام biutiful (زیبا) دارد که شخصیت اصلی آن با بازی خاویر باردم در جدال بین معنای زندگی و مرگ است. کارگردان به‌صورت آگاهانه نام فیلم را به روش ناصحیح و غلط املائی (ذیبا) نوشته است. در حقیقت فیلم دربارۀ همین موضوع است: زیبایی زندگی اصالتش را از دست داده است. او سعی دارد زیبایی‌ای که ما به زندگی و جزئیات آن و جهان هستی و کلیات آن منسوب می‌کنیم را به چالش بکشاند و به این پرسش بپردازد که آیا زندگیِ ما جدا و اساسا زیباست یا خیر.
مخلص کلام ادیان و عرفان و فلسفه در حوزۀ اخلاق، تأکید بر آموزه‌هایی است که از انسان انتظار می‌رود به آن‌ها پایبند باشد. آموزه‌هایی که مسیر درست زندگی کردن را نشان می‌دهند. اما به نظر می‌آید ستایش‌گران اخلاق از یک نکته غافل مانده‌اند و آن اهمیت تأثیر جامعه بر ایجاد و حفظ یک رفتار است. آیا آن‌ها فراموش کرده‌اند که انسان موجودی اجتماعی است و جامعه و محیط می‌تواند تأثیر مهمی بر کنش و واکنش‌های او داشته باشد؟ آیا آن‌ها فراموش کرده‌اند که اخلاقی زیستن نیز عملی
مطلب فوق به جریان فکری جاری و مشخصا به دیدگاه جناب محدثی در مقابل سخن آقای ملکیان نوشته شده است. روزهای کودکی‌ام را به خاطر می‌آورم. سالهای پس از انقلاب 57 که هنوز چراغ دیدگاه‌های متفاوت و گوناگون خاموش نشده بود. در آن روزها اگرچه نسل ما دبستانی‌ها از مکالمات، مباحثات و کشمکش میان روشنفکران کشور چیزی نمی‌دانست، اما نتیجۀ تمامی آن‌ها مستقیما به زندگی ما کودکان مربوط می‌شد. کودکان دهۀ شصت به یاد خواهند آورد که چگونه جدال بر سر مسائل دینی و ی میان قشر
برای عموم مردم مطالعه در زمینۀ مُد و سلیقه کار چندان مهمی نیست و چه‌بسا دخالت در حوزۀ شخصی زندگی به شمار آید. در بیشتر موارد هم تلاش برای فهم آن به شکست منتهی می‌شود؛ زیرا عمدۀ آثار به‌گونه‌ای درگیر قضاوت‌ها و پیش‌فرض‌ها شده‌اند که از درجۀ اعتبار علمی آن‌ها کاسته شده است. در جواب این پرسش نیز که چرا فقط درصد بسیار ناچیزی از مطالعات در این حوزه موفقیت‌آمیز است، می‌توان گفت که بسیاری از پژوهش‌ها و آثار مکتوب در حوزۀ مُد وسلیقه حرف تازه‌ای ندارند و از آرائی

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

چاپ عکس دلخواه powergamer مقاله دونی bazsaye مشاور ایمنی کوپلینگ آتش نشانی گرمایش برودت پارس بررسی تخصصی پاوربانک جویروم qeshm yar